به نام خدا
زمانی شعری دیدم از شاعری از دوران معاصر(شاید ۱۵۰سال اخیر) -گویا میرزا آقاخان کرمانی باشد-در وصف ایران که بخشی
از آن را در زیر می آورم و در آن اراک را عروس جهان نامیده است:
خجسته بر و بوم ایران
خوشا مرزِ ایرانِ عنبر نسیم که خاکش گرامیتر از زرّ و سیم
زمینش همه عنبر و مشکِ ناب بجوی اندرش آب درّ خوشاب
فضایش چو مینو برنگ و نگار به یکسو زمستان ، دگر سوبهار
هوایش موافق به هر آدمی زمینش سراسر پر از خرّمی
گلاب است در جویبارش روان همی پیر گردد ز آبش جوان
به هر سوی این ملک با آفرین یکی بوم فرخنده بینی گزین
گر از فارسگوئی بهشتی خوش است همه مرغِ آن خرم و دلکش است
هوا خوشکوار و زمین پر نگار نه سرد و نه گرم و همیشه بهار
چو پاکانِ شیراز پاکی نهاد نباشد که رحمت بر آن خاک باد
کسی کاندر آن بوم آباد نیست به کام از دل و جان خود شاد نیست
به یک سوی اهواز مینو سرشت که سبز است و خرم چو باغ بهشت
شکر خیز خاکی نباشد چنان که زرتوش بودش یکی شارسان
دی و آذر و بهمن و فروَ دین همیشه پر از لاله بینی زمین
عروسِ جهان است ملکِ اراک که سرتاسرش مشک بیز است خاک
درخت و گل و سبزه آبِ روان طَرَب آرد از بهرِ پیر و جوان
گر از مُلک کرمان سرایم رواست که هندوستانی خوش آب و هواست
در آن مرزِ فرخنده ی ارجمند به هر سال زاید دو رَه گوسفند
زهی خاکِ ایران که از گاهِ جَم مکانِ کرامت همی بُد عجم
خجسته برو بومِ ایران که شیر همی پرورانَد گوَان دلیر…..
آفرین بر ذوق و سلیقه سعید عزیز
سپاس
از اینکه به افزایش غنای سایت کمک میکنید
در خدمت دوستان دیگر هم هستیم
برای استفاده از مطالبشان
سلام برشما
می خواستم بدانم این شعر از روی نسخه ی خطی خوانده شده ؟ چون به نظرم که سرتاسر ش مشک بیز است و پاک شایسته تر باشد .