رنگین بهار
رنگین بهار جهان تازه شد از نسیم مه فرودین زمین پر شد از سوسن و سنبل و یاسمین ز ابر بهاری شده تیره گون آسمان سیه شب شده روشن از تُندر آتشین گل از غنچه بیرون شده دلبری می کند بر آن رنگ و بوی و جمالِ رُخش
سرزمین آریا
سرزمین آریا (۱) سرزمینِ کوروش و نوشین روان و آریا * مهدِ شیران و دلیران است و بس نام آشنا رودِ جیحون و سمر قند و بخارای کهن * مُلکِ خوارزم و به گرجستان ، همه شورو نوا هم به شهر ِ بلخ و مرو و کابل از ایران نشان * هم زگنجه، نخجوان و
نیایش نوروز
نیایش نوروز ای خدای بخشش و روزی ؛ خدای مهربان ای خدای مهر و کیهان و زمین و آسمان سالِ نو بر ما نکو گردان؛ پر از مهرش نما بختِ ما را دور کن از هر بدی اندر جهان غلامرضا انعامی
کوروشی باید شدن تا بِه شود این روزگار
کوروشی باید شدن کوروش! ای شاهنشهِ نامی یلِ پر افتخار نام و آیین تو جانا ! کی شود بی اعتبار سر زمین آریایی از فروغت جان گرفت ِمهرِ انصاف و جوانمردی بُدی در این دیار رسم ِ آزادی نهادی چون به هر سو آمدی